فلک کوراست. دلم رنجور وویران است سخنها خفته در چشم نگاهم صد زبان دارد قدم لرزان روی کوچه می آیم خدایا ترس من از چیست؟ عروس جشن امشب کیست؟ صدای شیخ می آید عروس خانم وکیلم؟جوابم ده وکیلم؟ صدای آشنای بله می گویدو مردم یک صدا مبارکباد می گویند آهای مردم شما هرگز نمی دانید عروسی را که سوی حجله می رانید که تا دیروز نگارم بود همین دیشب ذکر خیالم بود رفیقان بده باز آرید مرا در غم خود تنها گذارید
سلام
وبلاگ جالبی داری
موید باشید
مرد یخی